خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۲۸۳: از عشق دوست بین که چه آمد به روی من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از عشق دوست بین که چه آمد به روی من کز غم مرا بکشت و نیازرد موی من از عشق یار روی ندارم که دم زنم کز عشق روی او چه غم آمد به روی من باری کبوترا تو ز من نامه ای ببر نزدیک یار و پاسخش آور به سوی من درد دلم ببین که دلم وصل جوی اوست آه ای کبوتر از دل سیمرغ جوی من زنهار تا به برج دگر کس بنگذری برجت سرای من به و صحرات کوی من گستاخ برمپر که مبادا که ناگهی شاهین بود نشانده به راهت عدوی من بر پای بندمت زر چهره که حاسدان بی رنگ زر رها نکنندت به بوی من خاقانی است جوجو در آرزوی او او خود به نیم جو نکند آرزوی من خاقانی شروانی