خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۲۵۲: امروز دو هفته است که روی تو ندیدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
امروز دو هفته است که روی تو ندیدم و آن ماه دو هفت از خم موی تو ندیدم ماه منی و عید من و من مه عیدی زان روی ندیدم که به روی تو ندیدم چون بوی تو دیدم نفس صبح و ز غیرت در آینهٔ صبح به بوی تو ندیدم تن غرقهٔ خون رفتم و دل تشنهٔ امید کز آب وفا قطره به جوی تو ندیدم سگ جان شدم از بس ستم عالم سگ دل روزی نظری از سگ کوی تو ندیدم با درد فراق تو به جان می زنم الحق درمان ز که جویم که ز خوی تو ندیدم بر هیچ در صومعه ای برنگذشتم کانجا چو خودی در تک و پوی تو ندیدم پای طلبم سست شد از سخت دویدن هر سو که شدم راه به سوی تو ندیدم خاقانی اگر بیهده گفت از سرمستی مستی به ازو بیهده گوی تو ندیدم خاقانی شروانی