خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۲۳۳: یک نظر دوش از شکنج زلف او دزدیدهام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک نظر دوش از شکنج زلف او دزدیده ام زیر هر تار صد شکنجی جهان جان دیده ام دوش از آن سودا که جانم ز آن میان گوئی کجاست مرغ و ماهی آرمید و من نیارامیده ام بی میانجی زبان و زحمت گوش آن زمان لابه ها بنموده ام لبیک ها بشنیده ام گوهری کز چشم من زاد آفتاب روی تو هم به دست اشک در پای غمش پاشیده ام از نحیفی همچو تار رشته ام در عقد او لاجرم هم بستر اویم وز او پوشیده ام گرچه آن خوش لب جهان خرمی را برفروخت من به دندان محنت او را به جان بخریده ام او مرا بی زحمت من دوست دارد زین قبل دشمن خاقانیم تا مهر او بگزیده ام خاقانی شروانی