خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۱۹۶: آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر بر خاک راه او مرا جو جو دل پر خون نگر هست از پری رخساره ای در نسل آدم شورشی شور بنی آدم همه ز آن روی گندمگون نگر من تلخ گریم چون قدح او خوش بخندد همچو می این گریهٔ ناساز بین آن خندهٔ موزون نگر باغی است طاووس رخش ماری است افسون گر در او شهری چو من بنهاده سر بر خط آن افسون نگر او آتش است و جان و دل پروانه و خاکسترش خاکستری در دامنش پروانه پیرامون نگر بسیار دیدی در دلم بازار عشق آراسته آن چیست کانگه دیده ای بازار عشق اکنون نگر دل کشته ام در پای تو شب زنده دارم لاجرم خوابم همه شب کاسته زین درد روز افزون نگر من عاشق و او بی خبر، او ماه نو من شیفته او از من و من زو جدا، این حال بوقلمون نگر در غمزهٔ جادوی او نیرنگ رنگارنگ بین در طبع خاقانی کنون سودای گوناگون نگر خاقانی شروانی