خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۱۷۲: این عشق آتشینم دود از جهان برآرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این عشق آتشینم دود از جهان برآرد وین زلف عنبرینت آتش ز جان برآرد هر بامداد خورشید از رشک خاک پایت واخجلتا سرایان سر ز آسمان برآرد یارب چه عشق داری کازرم کس ندارد آن را که آشنا شد از خانمان برآرد قصد لب تو کردم زلف تو گفت هی هی از هجر غافلی که دمار از جهان برآرد در زلف تو فروشد کار دل جهانی لب را اشارتی کن تا کارشان برآرد ای هجر مردمی کن، پای از میان برون نه تا وصل بی تکلف دست از میان برآرد خاقانی این بگفت و بست از سخن زبان را تا ناگهی نیاید کز تو فغان برآرد خاقانی شروانی