خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۱۳۶: فراقت ز خونریز من در نماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فراقت ز خون ریز من در نماند سر کویت از لاف زن در نماند من ار باشم ار نه سگ آستانت ز هندوی گژمژ سخن درنماند تو گر خواهی و گرنه میدان عشقت ز رندان لشکر شکن درنماند در آویزش زلفت آویخت جانم که صید از نگون سر شدن درنماند دل از هشت باغ رخت درنیاید هم از چار دیوار تن درنماند رخت را به پیوند چشمم چه حاجت که شمع بهشت از لگن درنماند ز خون چو من خاکیی دست درکش که هجران خود از کار من درنماند چو در بیشهٔ روزگار افتد آتش چو من مرغی از بابزندر نماند غم دل مخور کو غم تو ندارد دل از روزی خویشتن درنماند به خون ریز خاقانی اندیشه کم کن که ایام ازین انجمن درنماند خاقانی شروانی