خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۱۲۳: دل از آن راحت جان نشکیبد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل از آن راحت جان نشکیبد تشنه از آن آب روان نشکیبد چکنم هرچه کنم دل کند آنک دل از آن جان جهان نشکیبد دل نیارامد و هم معذور است کز دلارام چنان نشکیبد گرچه خون ریزد دل دار نهان دل ز خون ریز نهان نشکیبد سینه از زخم سنانش نالید وآنگه از زخم سنان نشکیبد گرچه پروانه کند عمر زیان تا نسوزد ز زیان نشکیبد دل چنان با غم او انس گرفت که ز غم نیم زمان نشکیبد چند گوئی که ز وصلش به شکیب من شکیبم، دل و جان نشکیبد من سگ اویم و نالم به سحر به سحر سگ زفغان نشکیبد دل خاقانی از آن یار که نیست می زند لاف و از آن نشکیبد چون گدا را نرسد دست به کام هم ز لافی به زبان نشکیبد خاقانی شروانی