حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵۸: آخر ای راحتِ جان دردِ دلِ ما بشنو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آخر ای راحتِ جان دردِ دلِ ما بشنو سخنی چند از این بی دلِ شیدا بشنو سر چه می پیچی و گردن چه کشی از تسلیم طرفه پندی دهمت بی غرض از ما بشنو گوش بگشای ولی چشم ز نادیده ببند هر چه ز آن جا به تو گویند از این جا بشنو تا نگویند ندانی و چو گفتند خموش حرف سربسته به الفاظ معمّا بشنو یک زمانی برِ ما آی و علی رغمِ رقیب اگرت هست حدیثی دو سه پروا بشنو زان مفرّح که ز یاقوتِ لبت ساخته اند دل بیمارِ مرا هست مداوا بشنو چشم دارم که مرا دل دهی و گوش کنی زاریِ زار مرا بهرِ خدا را بشنو گر چه از دستِ من ای دوست فراغت داری نکته ای هست ازین عاشقِ تنها بشنو ناله ی مرغ که شب گیر به گوش تو رسد همه پیغام نزاری ست نگارا بشنو حکیم نزاری قهستانی