حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵۶: من به جان آمده ام راه سویِ جانان کو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من به جان آمده ام راه سویِ جانان کو سخت است دشوار طریقی ست رهی آسان کو کوره ی سینه پرِ آتشِ هجران دارم درد دیرینه ی ما را دمِ آن درمان کو وصل خود عاقبت الامر به ما بازآید مرد برخاستن قاعده ی هجران کو بر محبّت چه دلیلی ست فدا کردنِ جان عید درکیشِ قدیم است ولی قربان کو هر کسی را به سرِ خود سر و سامانی هست سر و سامانِ منِ بی سرو سامان کو من برانداختۀ عشقم و در باخته پاک هر چه آن بودم خود هیچ نبودم آن کو ای نزاری مکن از عالمِ تسلیم غلوّ گر مسلّم شده ای مرتبۀ سلمان کو در پریشانی اگر مجتمعی مردی مرد استقامت ز کجا خاصه درین دوران کو حکیم نزاری قهستانی