حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۴۹: ندانم آفتاب است آن اگر رو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ندانم آفتاب است آن اگر رو کمندِ عنبرین است آن اگر مو به چین بفرست تا کاسد شود مشک نسیمی از عرق چینِ سمن بو خروجِ زنگیانِ چین زلفت به حسن آبادِ رویت از همه سو خطایی بود کاستیلا گرفتند چنین بر ملکِ رویت خیلِ هندو دلم پیرامنِ آن چشمۀ نوش نمی گردد ز پیش ِ چشمِ جادو ز پیشِ غمزه ی چشمِ تو برخاست فرود آمد خوشی بر طاقِ ابرو به چشمت اشکِ من خوارست چون شد گشاده از دُرِ دندانت لؤلو مرو با عشق در میدان به بازی که با او بر نیاید کس به بازو ز من ای یارِ آهو چشم مگریز نه هم بالینِ مجنون بود آهو اگر از ما گناهی رفت توبه به الطافِ تو مطموعیم و مرجو بزرگان از سرِ حسنِ عقیدت گنه داران بسی کردند معفو سری دارم فدایِ آستانت به پایِ خود نخواهم رفت ازین کو نزاری گر دلت بیمارِ عشق است درین دارالشفاء در دست دارو حکیم نزاری قهستانی