حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۳۷: مستم از اقداحِ مالا مالِ تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مستم از اقداحِ مالا مالِ تو وز شرابِ کشفِ وجد و حالِ تو نیست ما را نسبتی با عقل و نفس زآن که هر مرغی ندارد بالِ تو گرچه عقل و نفسِ ما در عینِ عشق هم سلامان است و هم ابسالِ تو عقل و نفس و جسم و جان آماده اند منتظر بر عزمِ استقبالِ تو تا بر افتد کفر و دین و ما و من آرزومندم به استیصالِ تو بر تو هرگز من نمی خواهم بدل هم تو باشی هم تویی اَبدالِ تو چون منی را خود به بازارِ قبول بر نیارد قیمتی دلّالِ تو آسمان گر بر زمین افتد چه باک چون بود ثابت قدم حمّالِ تو در جوارِ عشق سدّی محکم است گو جهان بر هم زند زلزالِ تو بگذرانم وادیِ وهم و خیال گر برون آیم به استدلالِ تو با نزاری گفتم ای شوریده سر با که گویم فصلی از احوالِ تو گفت ای عقل از ملامت تا به کی چند از این بی هوده قیل و قالِ تو حکیم نزاری قهستانی