حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۳۴: بیدوست این منم که به سر میبرم چنین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی دوست این منم که به سر می برم چنین جان می کنم به هرزه و خون می خورم چنین در تنگ نایِ غارتِ عشق اوفتاده ام زین ورطۀ مخاطره کی بگذرم چنین امّیدِ واثق است که از لطفِ بی دریغ در دستِ غم رها نکند داورم چنین هم لطفِ او کند مگر از روی مرحمت دفعِ بلا که می گذرد بر سرم چنین هر روز دل به واقعه ای مبتلا بود مادام تا به چشمِ خرد بنگرم چنین دل می برند و هیچ غم من نمی خورند افسون همی کنندم و دم می خورم چنین مسکین نزاری از دلِ خود رأی در بلاست دشمن به عزِّ و ناز چه می پرورم چنین حکیم نزاری قهستانی