حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۰۹: جانِ من و عقلِ من و هوشِ من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانِ من و عقلِ من و هوشِ من هر سه به یک ره شده فرتوشِ من صاعقۀ عشق درآمد بسوخت خوابِ من وخوردِ من و توشِ من بر رهِ امید و ندای نجات چند بود چشمِ من و گوشِ من ساقیِ خم خانۀ وحدت کجاست تا بنهد بر کفِ من نوشِ من تا نکند دوست نظر ضایع است سعیِ من و جهدِ من و کوشِ من آه که نتوان به کسی باز گفت زآن که ببرده است زمن هوشِ من سروِ روانی که نگنجد ز قدر در همه عالم نه در آغوشِ من قدرِ من امروز چه دانی که قدر باز ندانی ز شبِ دوشِ من عیبِ نزاری چه کنی کاین عَلَم عشق ز مبداء زده بر دوشِ من حکیم نزاری قهستانی