حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۹۲: ای دل حصارِ همّتِ مردان پناه کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دل حصارِ همّتِ مردان پناه کن دنیا و دین به مرتبه تسلیمِ راه کن تا طفلِ نفس خو کند از شیرِ حرص باز پستانِ حرص و آز و هوا سر سیاه کن آیینه است نفس و در او نقشِ آرزو هر گه که پیشِ رویِ تو برخاست آه کن عین الیقین معاینه دیدی بیار خاک در دیده هایِ شرک و شک و اشتباه کن مردانه باش و هم چو دگر جاهلان مساز با گرگِ نفس یوسفِ دل را به چاه کن تا در دریچه ی نظرت نگذرد خسی یعقوب وار چشم جهان بین تباه کن دل با خدای دار و به بتخانه راز گوی در کعبه باش و قبله ز هر سو که خواه کن در شش در ست نردِ حیاتت نزاریا آخر به شش جهاتِ جهان در نگاه کن بر جاهِ این جهانِ جهنده چه اعتماد چاهِ بلاست جاهِ جهان ترکِ جاه کن حکیم نزاری قهستانی