حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۸۶: ای دلِ درمانده به حبس وطن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دلِ درمانده به حبس وطن لافِ سرا پرده ی بالا مزن ما و منِ توست حُجُب در میان این حُجُباتِ من و ما برفکن ورنی در قطعِ طریقِ کمال نیست حجابی بتر از ما و من دعویِ اخلاص و محبت مکن پس چو مرایی به ریا جان مکن یا برو و پس روی او مکن یا کمِ جان گیر و برستی ز تن یا به مقاماتِ محبت در آی یا سرِ خود گیر و زما بر شکن در رهِ اخلاص مبین کفر و دین در صفِ عشّاق مبین مرد و زن بوشِ عطا می کنی ای اصلِ بخل لاف صفا می زنی ای دُردِ دَن شخص ز همسایگی ات در عذاب روح ز هم خانگی ات در محن با که توان گفت که من سال و ماه در چه عذابم ز دلِ خویشتن مغز تهی کردم و رمز آشکار هیچ نه سِر ماند به من نه عَلَن آری اگر چند صدف شد تهی کم نشود قیمتِ دُرّ عَدَن قصّه چه گویم که به جان آمده ست کار نزاری ز دلِ پر فتن حکیم نزاری قهستانی