حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۷۳: مرا به فخر بود طوق فقر در گردن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا به فخر بود طوق فقر در گردن خطا بود به نعیم خسان طمع کردن ز لحم خوک غذا ساختن بسی بهتر که جان و تن به طعام یتیم پروردن به گلخن از پی نان ریزه راستی به از آن به ظلم طاق و رواق از فلک برآوردن ز بار فاقه تن آزده باش و دل خسته روا مدار کسی را زخود بیازردن محاسب دگرانی به وقت داد و ستد حساب کن که چه خواهی برای خود بردن بس است مظلمه ی بی گناه مورچه ای کجا بری به شتروار بار بر گردن دل از حیات مجازی برآر از آن اندیش که عاقبت به ضرورت ببایدت مردن به آب توبه برآورنزاریا غسلی بشوی دست ز دردی که خشک شد در دَن به می مناز که حلقت زمانه چون انگور به دست حادثه ناگه بخواهد افشردن حکیم نزاری قهستانی