حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۷۲: ناگزیریست مرا شیفته رایی کردن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ناگزیریست مرا شیفته رایی کردن صبر ممکن نبود تا تو نیایی کردن به حیاتت که از آن دم که وداعت کردم کار من نیست به جز نوحه سرایی کردن خواستم باز نمودن به تو خود را الا شرط مردی نبود خویش نمایی کردن یاد تو هر نفس از دل ببرد زنگ غمم از که آموختی آیینه زدایی کردن زلف چوگان صفتت گوی دل از من بربود بس نبودش مگر از حلقه ربایی کردن کاش بی روی تو شب روز نبودی که نظر بی تو غبن است به خورشید سمایی کردن کیست خورشید که در حسن تو داخل باشد زان که خارج بود از جغد همایی کردن لقمه ای گر به نزاری دهی از خوان وصال سر فرو نایدش از چرخ گدایی کردن حکیم نزاری قهستانی