حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۶۸: ضرورت است جدایی ز دل ستان کردن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ضرورت است جدایی ز دل ستان کردن به خویشتن که تواند وداع جان کردن مرا قبول نمی باشد ارکسی گوید که خو زهم دم دیرینه وا توان کردن چه خوش ترست علی رغم جان دشمن را نظر به روی دل آرای دوستان کردن عذاب دوزخ اهل دل ار بدانی نیست مگر مفراقت یار مهربان کردن بگویمش که دوا چیست هر که می خواهد که رو به دوست کند پشت بر جهان کردن مرا مگوی که بستان خوش است و بلبل مست خموش باز نمی باشد از فغان کردن غنیمت است تو باری برو که خاطر ما نمی رود به تماشای بوستان کردن کسی رود به تفرج که رغبتش باشد نظر به یاسمن و باغ و ارغوان کردن هزار بار بگفتم نزاریا که سفر نه کار توست نباید که امتحان کردن مجال زور نباشد به لاف گاه قوی خطاست دست به سر پنجه در میان کردن حکیم نزاری قهستانی