حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۶۲: تنم جایی و دل جایی ندارم زهره ی گفتن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تنم جایی و دل جایی ندارم زهره ی گفتن دلم آن جا و تن زاین جا ندارد قوت رفتن کسی کآشفته ی اویم ندانم با که بر گویم یکی محرم همی جویم که داند راز بنهفتن چو ماه از پرده شد پیدا تحمل کی کند شیدا که را باشد درین سودا مجال خوردن و خفتن که را آن زهره و یارا که گوید رحم کن یارا وگر او رد کند ما را که خواهد در پذیرفتن شود از طعنه ی مردم امیدم گم مرادم گم اگر ممکن شود انجم ازین طارم فرو رفتن اگر در بحر نفتادی صدف را سینه نگشادی چنینش دست کی دادی نزاری را گهر سفتن حکیم نزاری قهستانی