حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۵۷: بساز بر بط و برزن رهِ قلندریان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بساز بر بط و برزن رهِ قلندریان قلندری چو بگفتی چه حاجت است بیان ز دستِ ساقیِ وحدت بنوش باده شوق ز خویشتن به در آی و عیان ببین به عیان گرت به بت کده خواند کمر زدین بگشای ورت به کفر اشارت کند ببند میان که گر گناه به فرمان کنی بود طاعت و گر خلاف کنی طاعتت بود عصیان تو تا برون نروی پاک در نیاید دوست مکن به شرکتِ خویش این یگانگی به زیان تو دور می روی و او بسی قریب ترست هزار بار به جانِ تو از رگِ شریان به ترّهات مکن التفات زان که بود چو خشت بر سرِ دریا حدیثِ بی بنیان به جز کلامِ محقّق دگر محال و مجاز به جز هدایتِ مولا دگر همه هذیان نزاریا تو پس آن گه تمام مست شوی که نیم جرعه به کامت رسد ز جامِ کیان حکیم نزاری قهستانی