حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۵۵: مرا طاقت نمیباشد جدایی کردن از جانان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا طاقت نمی باشد جدایی کردن از جانان به مزدِ جانِ خود بر من ببخشید ای مسلمانان رفیقان دردمندان را چه غیرت بیش ازین باشد که خود را می کشیم این جا و آن جا بی خبر جانان که را بودی جوان مردی که پیغامی بیاوردی چه می گویم سبک روحی محال است از گران جانان در آن سنگین دلان باری دریغا گر وفا بودی حسابی بر نمی شاید گرفت از سست پیمانان ملامت می کنند آن را که با صورت نظر دارد ولیک از عالمِ معنی ندارند آگهی آنان نزاری هم نخواهد کرد تا جانش بود در تن خلافِ رأی اهلِ دل به معبودِ خردمندان مگر کوری، گدایی، کودنی، گولی بود ورنه تحاشی کنند از می بزرگان و خداوندان بزرگی چیست این جا خورده یی دارم به گستاخی بزرگی آن که خوش دارند یک دم خاطرِ رندان هوا پُر نَم، زمین خرّم، قدح گردان نزاری ها مهِ شعبان و برغندان مهِ شعبان و برغندان حکیم نزاری قهستانی