حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۵۲: وه که جهان در گرفت سوزِ دمِ عاشقان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وه که جهان در گرفت سوزِ دمِ عاشقان کون و مکان درکشید موجِ غمِ عاشقان غلغلِ اِستبشرُوا در ملکوت اوفتاد باز نهان شد عیان آن صنمِ عاشقان عشق به دستِ ازل تا به دوامِ ابد بر فلکِ مستقیم زد علمِ عاشقان چون متحرّک شود موکبِ رایاتِ عشق روحِ امین سر نهد در قدمِ عاشقان محرم اگر نیستی پای درین ره منه از سرِ عَمیا مرو در حرمِ عشاقان برگذر از ما و من بیش و کم خود مبین زان که کم و بیش نیست بیش و کمِ عاشقان رنگ دو رنگی مکن کز ازل استادِ کار سکّه ی وحدت نهاد بر درمِ عاشقان آینه ی آهنین صورتِ کج بین بود سینه ی یک دیگرست جامِ جمِ عاشقان کلکِ نزاری کند چهره ی معنی تراز خطِّ خطا کی روی بر قلمِ عاشقان حکیم نزاری قهستانی