حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۴۲: دورم دریغ موسمِ عشرت ز دوستان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دورم دریغ موسمِ عشرت ز دوستان نزدیک شد که باز شود تازه بوستان یارم نمی خورد غم من هیچ و من همه خون می¬خورم به جای مِی آخر نکوست آن هرگز نداشت بی گره کینه ابروان سبحانه تعالی آخر چه خوست آن ای رشکِ آفتابِ جهان تاب روی تو یا رب چه آفتاب و چه ماه وچه روست آن گر بر رسند کآفت خورشید و ماه کیست خورشید و ماه هر دو بگویند اوست آن از نورِ محض خلقتِ او آفریده اند چون خلقِ خاکیان نه ز نشو و نموست آن عشّاق را ز سنگ ملامت حجاب نیست آن کو نداشت طاقتِ سنگی سبوست آن یا رب بود که یاد نزاری همی کنند در بارگاهِ خسرو آفاق دوستان آن شاهِ سرفراز که در جنب رایتش بر چرخ نیست اتلس ازرق رگوست آن حکیم نزاری قهستانی