حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۲۵: وقتِ آن آمد که بر غندان زنیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وقتِ آن آمد که بر غندان زنیم جامِ می بر طلعتِ جانان زنیم چون مقارن می رسد ماهِ صیام هر چه باداباد بر شعبان زنیم بیش و کم یک هفته در پایانِ جنگ بر سماعِ مطربان دستان زنیم طوقِ گردن گیسویِ پرچین کنم خاک در چشمِ خطابینان زنیم شادیِ رندان و قلّاشانِ عشق ما دمِ اخلاص با ایشان زنیم کفر و ایمان پای بندِ عاقل است ما به می بر کفر و بر ایمان زنیم ترکِ نام و ننگ و دین و دل کنیم سنگ بر قندیلِ جسم و جان زنیم بارگاهِ فقر برگردون کشیم سایه بانِ فاقه بر کیوان زنیم قصّه کوته کن نزاری بازگوی وقتِ آن آمد که بر غندان زنیم حکیم نزاری قهستانی