خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۸۶: با او دلم به مهر و محبت نشانه بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با او دلم به مهر و محبت نشانه بود سیمرغ وصل را دل و جان آشیانه بود بودم معلم ملکوت اندر آسمان از طاعتم هزار هزاران خزانه بود بر درگهم ز خیل ملایک بسی سپاه عرش مجید ذات مرا آشیانه بود هفت صد هزار سال به طاعت گذاشتم امید من ز خلق برین جاودانه بود در راه من نهاد ملک دام حکم خویش آدم میان حلقهٔ آن دام، دانه بود آدم ز خاک بود و من از نور پاک او گفتم منم یگانه و او خود یگانه بود گویند عالمان که نکردی تو سجده ای نزدیک اهل معرفت این خود فسانه بود می خواست او نشانهٔ لعنت کند مرا کرد آنچه خواست آدم خاکی بهانه بود بر عرش بد نوشته که ملعون شود کسی برد آن گمان به هرکس و برخود گمان نبود خاقانیا تو تکیه به طاعات خود مکن کاین پند بهر دانش اهل زمانه بود خاقانی شروانی