خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۴۱: ای قول دل به رفیعالدرجات
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای قول دل به رفیع الدرجات وز برائت به جهان داده برات پنجم چار صفی از ملکان هشتم هفت تنی از طبقات رای رخشان تو بر چشمهٔ خضر رفته بی زحمت راه ظلمات خصم تو کور و تو آیینهٔ شرع کور آیینه شناسد؟ هیهات حاسد ار در تو گشاده است زبان هم کنونش رسد آفات وفات یک دو آواز برآید ز چراغ گه مردن که بود در سکرات که بناگه ز وطن کردی نقل بیش یابی ز مانه حسنات آن نبینی که یکی ده گردد چون ز آحاد رسد در عشرات و آنکه جای تو گرفت است آنجا هیچ کس دانمش از روی صفات که الف چون بشد از منزل یک صفر بر جای الف کرد ثبات ز تو تا غیر تو فرق است ارچه نسب از آدم دارند به ذات گرچه هر دو ز جلبت سنگند فرق باشد ز منی تا به منات دایم از باغ بقای تو رساد به همه خلق نسیم برکات خرقه داران تو مقبول چو لا بدسگالان تو معزول چو لات گررسد جنبش کلک تو به من هیچ نقصت نرسد زین حرکات که دل خستهٔ خاقانی را از تحیات توبخشند حیات خاقانی شروانی