خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۱۵: مست تمام آمده است بر در من نیم شب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مست تمام آمده است بر در من نیم شب آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب کردم برجان رقم شکر شب و مدح می کامدن دوست را بود ز هر دو سبب گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من عارض سیمین تو این رخ زرین سلب گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست گفتم معذور دار زر ننماید به شب خاقانی شروانی