حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۸۹۴: برون نمی رود از سر هوای روی توام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برون نمی رود از سر هوای روی توام به روز و شب به دل و جان مقیم کوی توام همین که روی نمودی به من فغان برخاست ز بند بندم و در بند بند موی توام نه یاد می کنی از من نه باز می پرسی بیا که جان به لب آمد در آرزوی توام اگر چه غرق شدم در محیط عشق هنوز بدان که نقطه ی جان و تن است سوی توام و گر چه بهتر از اینم چه کار می آید ولیک عمر به سر شد به جست و جوی توام عجب نبود که از زلف صولجان کردی عجب ترست که سرگشته گرد کوی توام رقیب گفت نزاری مکن فضولی بیش تو دوستار فلانی و من عدوی توام جواب گفتم آری تو باد می پیمای من ار تو دشمنی ار دوست خاک پای توام حکیم نزاری قهستانی