حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۸۸۴: یک ام شبی که به خلوت جمال دوست ببینم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک ام شبی که به خلوت جمال دوست ببینم به از ممالک روی زمین به زیر نگینم سماع بربط و جام خوش و حریف موافق به روی دوست برآنم که در بهشت برینم نه مرد باشم و باشم سزای آتش دوزخ اگر بهشت برین بر سرای دوست گزینم اگر سعادت آنم بود که وقت شهادت به پیش دوست بمیرم زهی حیات پسینم تو مهربانی من بین که از حوالی کویش برون نمی شوم ار می کشد رقیب به کینم شرابخواره و شاهدپرست و عاشق ورندم و گر حیات بود تا مدار دور و برینم به هیچ شهر نرفتم که برنخاست قیامت صلاح کار من است ار به گوشه ای بنشینم چرا به شیفتگی کردنم معاف ندارند که آشنا شده ی مردمان رند لعینم برادران حقیقی و دوستان قدیمی برای مزد خدا رها کنید چنینم به روی دوست درست است اعتقاد نزاری کجا روم چه کنم گو مباش دنیی و دینم حکیم نزاری قهستانی