حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۸۸۱: من دوست می دارم تو را گو قصد من کن دشمنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من دوست می دارم تو را گو قصد من کن دشمنم دنیی و عقبی عاقبت بر هم زنم گر من منم چون زابتدا آورده ام ایمان به کفر زلف تو از من عجب نبود اگر دنیا و دین بر هم زنم دشمن چه می خواهد زمن آن از محبت بی خبر من در محبت محکمم از طعن دشمن نشکنم این دوستی با روح من روز ازل آمیختند دشمن به شمشیر جفا گو کینه کش اینک تنم خود دل نمی سوزد ترا بر آتش هجران من آخر من بی دل ز جان چندین صبوری چون کنم مسکین نزاری گفته ای چون است دور از روی تو روزی به شب می آورم تا روز جانی می کنم بر کار من چون زلف تو تاب پریشانی مده از چشم خود چون اشک من بر خاک خواری مفکنم حکیم نزاری قهستانی