حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۸۶۶: نه روی و رهی که با تو باشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه روی و رهی که با تو باشم نه سیم و زری که بر تو پاشم اعجوبه ی روزگار ماییم من خود به تعجبات فاشم باشد که به هیچ وجه آیا شایسته ی خدمت تو باشم؟ رد کرده ی جمله ی جهانم آیا ز کدام خیل تاشم؟ ای مدعیان کجاست جایی الا در دوست پس کجاشم؟ تا پخته شوم هنوز اینجا در آتش امتحان چو داشم معزول ز وحدت معادم مشغول به کثرت معاشم اسلام چو خاص خویش کرده در کفر رهی دهند کاشم! طیّان نی ام ار چه هرزه گویم آزر نی ام ار چه بت تراشم یعنی که چو خامه ی نزاری گه گه ورقی همی تراشم حکیم نزاری قهستانی