حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۸۵۴: من زدست ساقیان غیب صهبا می خورم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من زدست ساقیان غیب صهبا می خورم تا نپنداری که در بیغوله تنها می خورم مونسم کروبیان اند و گمان خلق آنک با مقیمان مقامات زوایا می خورم کرده زانوها به کش بنشسته خوش در کنج خویش باده با فردوسیان پیدا و پنهان می خورم هم ز بی ترتیبی و بی التفاتی های ماست گر قفایی گه گه از بد خوی حاشا می خورم بی محابا رفته ام تشنیع ازین جا می زنند راز پیدا کرده ام سیلی ازین جا می خورم اختیاری نیست هر کس را کز آن می می دهند نیست بر من عیب اگر دیوانه آسا می خورم عاقلان گو بر من بی دل مگیرید این خطا مست لا یعقل شدستم بی محابا می خورم تا نپنداری به خود در می تصرف می کنم بر کفم هر دم سروشی می نهد تا می خورم چیست چندین طمطراق البته در دیر مغان با نزاری بر نوای زیر شش تا می خورم زحمت وجع المفاصل را چو زایل می کند اندک اندک گه گه از بهر مداوا می خورم حکیم نزاری قهستانی