حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۸۴۹: یاد باد آن شب که در بیت الحرم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یاد باد آن شب که در بیت الحرم خلوتی کردیم با یاران به هم باده می خوردیم و طبلک می زدیم ز اوّل شب تا به وقت صبح دم دولتی بگذشت بر ما کان چنان دولتی نگذشت بر پرویز و جم کردم این معنی سوال از عقل دوش با دلی پر نفرت و طبعی دژم گفتم آن بیداری ای بد گفت لا گفتمش خوابی بد آن گفتا نعم گفتم آیا باز بینم خویش را در میان آن همه حور و صنم گفت اگر بینی نبینی جز به خواب ماجرا کوته کن ای کوته قدم قصه یی دارم که گر وصفش کنم از بیانش در خروش آید قلم گر شبی دیگر به روز آرد چنان با وجود آرد نزاری از عدم حکیم نزاری قهستانی