حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۸۴۸: گر بنویسم که چون بی تو به سر می برم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر بنویسم که چون بی تو به سر می برم دود برآرد قلم از ورق دفترم جان رسیده به لب بی تو چنین تا به کی هین که گره می شود بی تونفس دربرم هر نفسم کز درون بی تو به لب می رسد نیست دگراعتماد بر نفس دیگرم عمر گرامی چرا می کنم آخر تلف چند چنین شب به روز روز به شب می برم نه ره و رویی پدید نه سر و کاری به برگ تا شب محنت چنین چند به روز آورم عمر ندانم که چند پای بدارد چنین بخت ندانم که کی دست نهد برسرم بر پی دل در به در بیهده جان می دهم وز غم تو دم به دم خون جگر می خورم از لگد سرزنش وز غرض بد کنش خسته ی هر ضربتم رانده ی هر کشورم کار نزاری کنون زاری زارست و بس چون نرسد بعد ازین دست به زور و زرم حکیم نزاری قهستانی