حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۸۴۷: آخر ای راحت جان جور تو تا چند برم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آخر ای راحت جان جور تو تا چند برم وز پی وصل تو خوناب جگر چند خورم چند بر آتش هجران خودم خواهی سوخت چاره ای کن که گذشت آب فراقت ز سرم دست من گیر که در پای فراقم کشتی به ازین بود به اشفاق تو جانا نظرم در زبان همه مرد و زن شهر افتادم تا شد از جرعه ی جام تو لب خشک ترم گر چه هستم همه شب با تو برابر به خیال روز روز از شرف وصل تو محروم ترم پای ازین گل که فرو رفت نیاید بر سر چشم ازان روی که دیدست نبندد دگرم همه شب بر سر کوی تو زمین می بوسم از رقیبان تو گر نیست مجال گذرم در همه عالمم از کوی تو خوشتر جا نیست جز بدان عالم ازین کوی نباشد سفرم جان و دل معتکف کوی تواند ار بروم این سفر نیست که یک هفته گر آیی به برم گر ز چشمم بروی نقش تو از دل نرود بل که منظور توی گر به جهان می نگرم تو به کلی مکن از یاد نزاری فرموش که مرا تا نفسی هست به فکر تو درم حکیم نزاری قهستانی