حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۸۴۲: ز عمرم چه حاصل چو یاری ندارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز عمرم چه حاصل چو یاری ندارم بمردم ز غم غم گساری ندارم به جز مغز پالودن و فکر کردن به دنیا دگر هیچ کاری ندارم ز من نیست بی کارتر در جهان کس که با هیچ کس کار و باری ندارم دلی پای بندِ غمِ عشق دارم دریغا که آسان گذاری ندارم به پایِ جلادت پناهی نیابم به دستِ ارادت نگاری ندارم ز کرد و کیایی و مال و منالی جز امیّدی و انتظاری ندارم چه محصول چون در حصولِ مرادی به وصل از میانی کناری ندارم نهادم دلِ خویش بر نامرادی چو بر وصل و هجر اقتداری ندارم به پیران سر آشفتگی نیست لایق ولی چون کنم اختیاری ندارم همین باز می گو نزاری به زاری ز عمرم چه حاصل چو یاری ندارم حکیم نزاری قهستانی