حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۸۳۸: اگر وصال میسّر شود دگر بارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر وصال میسّر شود دگر بارم فراق بیش فریبم دهد نپندارم ز بس که خیلِ خیالت عذاب می دارد هزار جهد کنم تا شبی به روز آرم چو ژاله بر ورقِ سرخ گل شقایقِ اشک ز ابرِ دیدۀ پرخون چنان فرو بارم که موج تا به گریبان برآید از دامن گر آستین زرهِ سیلِ دیده بردارم چو با خیالش هم خانه می توانم بود رقیب گو به سرِ کویِ دوست مگذارم نمی رود نفسی چشم هاش از چشمم که بر ستارۀ بام است چشم بیدارم فغان ز دستِ ملامت گرانِ نا هموار که سر ز خجلتِ این در کشیده هم وارم مگیر مدّتِ هجران نزاریا ز حیات که من عذابِ الیم از حیات نشمارم اگر قضایِ فراقم امان نخواهد داد گواه باش که من زین حیات بیزارم حکیم نزاری قهستانی