حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۸۳۰: من همان مستم و شوریده کز اوّل بودم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من همان مستم و شوریده کز اوّل بودم تا نبودم به تو مشغول معطّل بودم گر بریدم ز تو بی تو به خطا معذورم زان که موقوفِ محالاتِ مخیّل بودم چشم اگر باز کنی باز شود از تو به تو من اگر جز به تو دیدم به تو احول بودم گر نبودم به رخت ناظر و حاضر به وجود به خیالت به خیالت که مغفّل بودم مردمان گر ز تو گویند که بودم خرسند نه چنان است ولی معترفم بل بودم من کی ام با تو و بی تو نتوانم بودن در میان هم نتوان گفت مزلزل بودم هرگز از حلقۀ عشّاق نبودم بیرون بلکه در سلسلۀ عشق مسلسل بودم دوش عشق آمد و در گوشِ نزاری می گفت که ز مبدایِ ازل بر تو موکَّل بودم گفتم آری من و تو هر دو ز یک معراجیم تو به وحی آمدی و من ز تو مرسل بودم حکیم نزاری قهستانی