حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۸۱۵: تا ساکنِ کنجِ محنت آبادم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا ساکنِ کنجِ محنت آبادم هرگز نفسی نرفتی از یادم قدرِ شبِ وصلِ تو ندانستم دور از تو به روزِ محنت افتادم سیر از غمِ تو نمی شوم با آنک بر کند غمت ز بیخ بنیادم فریاد برم به شحنه از جورت زیرا که نمی رسی به فریادم نومید نمی شود دلم از تو از بندگی جز از تو آزادم توگر به جمال رشک شیرینی من نیز به محنت تو فرهادم امروز نزاری ام که از زاری گر آه کنم بمی برد بادم از تو گله چون کنم معاذ الله همواره ز بخت خویش ناشادم حکیم نزاری قهستانی