حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۸۱۲: شبِ وداع که جانانه را کنار گرفتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شبِ وداع که جانانه را کنار گرفتم به بر گرفته میانش ازو کنار گرفتم سرم ز بادۀ دوشینه مست بود ولیکن همین که روز شد از هجرِ او خمار گرفتم شبی چو دوش و چو امشب شبِ بهشت و جهنّم ز روزگار هنوز امشب اعتبار گرفتم تو آن مبین که شبی بهره از مشاهدۀ او پس از مجاهدۀ چند روزگار گرفتم قیاس کن که برون کرده از بهشتِ برینم به اختیار چنین ترکِ اختیار گرفتم به رمز گفت ز هجران من بدیع نماید که جان بری و همین نکته یادگار گرفتم چو یار گفت سفر کن نزاریا به ضرورت چه کردمی ره غربت به اضطرار گرفتم چو نیک می نگرم راست گفت یارِ عزیزم حدیثِ دوست تصوّر مکن که خوار گرفتم حکیم نزاری قهستانی