حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۷۸۱: اگر دورم از تو به آب و به گِل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر دورم از تو به آب و به گِل ولی با تو باشم به جان و به دل ز مبدایِ فطرت برفته ست حکم از آن اتّصالم به تو متّصل نه آن اتّصال است ما را به تو که دورِ زمانش کند منفصل من آن مهربانم که از مهرِ دوست ز من مهرِ گردون بماند خجل به چشمی که رویِ تو بیند کسی به رویی دگر چون شود مشتغل به چشمت که نایند در چشمِ من همه خوب رویانِ چین و چگل به دعوی نگویم که من نیستم از آن بی وفایانِ پیمان گسل قرینِ ثباتم ولی مضطرب طفیلِ سلوکم و لیکن مُقِل تحمّل کسی می کند بارِ عشق که دایم بود چون شتر محتمل تفاخر کسی را رسد در سلوک که مأمورِ امرست هم چون اِبل نزاری ز اندازه بیرون مشو نه غالی نه قاصر بلی معتدل نزاری اگر وحدتت آرزوست طمع بگسل از کثرتِ جان و دل حکیم نزاری قهستانی