حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۷۷۱: بیا دل ز دنیایِ دون بر گسل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا دل ز دنیایِ دون بر گسل که بس رونقی نیست در آب و گل سلوکِ تو از خود برون رفتن است شدن با دگر سالکان متّصل به دنبالِ آن سالکان کی رسی به احوالِ دنیا چنین مشتغل گروهی گرفته رهِ فلسفه گروهی دگر مذهبِ معتزل علی الجمله هر کس به خود مذهبی نهادند از یک دگر منفصل مقصّر جدا گشته غالی جدا برون رفته از جاده ی معتدل رهِ راستان است و فرمان بَران زری پاک و پاکیزه از غشّ و غل قیامت که موقوف دارند خلق به نَطوی السّماءَ کطیِ السِجِل اگر سّرِ این سَتر پیدا کنم کجا طاقت آرند کو محتمل حکیم نزاری قهستانی