حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۷۵۷: نه بی تو طاقتِ صبر و نه با تو رویِ وصال
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه بی تو طاقتِ صبر و نه با تو رویِ وصال ترا ز من چو مرا از جهان گرفت ملال سمومِ هجر تو دود از دلم برآوردی اگر نه بویِ تو می بُرد می ز بادِ شمال رقیب راست گمان می برد که پندارد که در کنارِ منی روز و شب ولی به خیال چو بر تو شیفته تر می شوم ز غایتِ شوق تو هم فریفته تر می شوی به حسن و جمال ترا که دوست گرفتم گمان نمی بردم به دشمنی و چنین دشمنی به حّدِ کمال ببخش بر منِ مسکین اگر دلی داری که بر اسیرِ زبون رحمت آورد قتّال چو نا امید شوم دم به دم بر آن باشم که از دیارِ تو رحلت کنم هم اندر حال و لیک بی دل و بی جان کجا توانم رفت که مبتلا شده ام هم چو مرغِ بی پر و بال نزاریا چه کنی هم چنین به زاریِ زار جفاش می کش و خوش می گری و خوش می نال حکیم نزاری قهستانی