حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۷۵۶: گذشت عمرِ گرامی در انتظارِ وصال
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گذشت عمرِ گرامی در انتظارِ وصال دریغ صحبتِ یاران و روزگارِ وصال دریغ نیست دلم در عذابِ هجر دریغ که جز دریغ نمانده ست یادگارِ وصال شد آن زمانه که در پای مال بود فراق کنون به دستِ فراق است اختیارِ وصال دو مشکل است میانِ دو خصم رویاروی که بخت یارِ فراق است و جهد یارِ وصال عذابِ محشرِ هجران قیامتی دگرست نه خلق را به قیامت بود قرارِ وصال چه روز بود که هجران سیاه کرد چو شب جهانِ روشن بر چشمم از غبارِ وصال به صد زبان به زمانی هزار شکر کنم اگر به خواب ببینم دمی کنارِ وصال چو احتمال نمی دارم انتقامِ فراق چه گونه در نگریزم به زینهارِ وصال نزاریا به قضایِ فراق راضی باش که جز شرابِ رضا نشکند خمارِ وصال حکیم نزاری قهستانی