حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۷۴۳: ای خطبۀ سعادتِ کلّی به نامِ عشق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای خطبۀ سعادتِ کلّی به نامِ عشق وی آفتابِ عالمِ هستی نظامِ عشق در عشقم از سیاستِ سلطان نهیب نیست سلطان چه کس بود که نباشد غلامِ عشق کس را به دستِ عقل میسّر نمی شود پایِ دلِ ضعیف گشادن ز دامِ عشق صاحب خرد بسا که جگر خورد و در نیافت چون و چرا و کو و کجا و کدامِ عشق استادِ کاملان همه عشق است و علم و عقل هستند در تمامیِ خود ناتمامِ عشق دیوانگان که مست الستند همچنان مستی کنند بعد قیامت ز جام عشق مجنون که جرعه ای به مذاقش رسیده بود مست همیشگی شد و مست مدام عشق ما نیز هم ز جمله ی مستان عاشقیم بی نام و ننگ بی سر و سامان به کام عشق مادر به نام و ننگ بپرورد و شیر داد استاد کار گشت نزاری به کام عشق حکیم نزاری قهستانی