حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۷۱۵: آن موی بریده بر بنا گوش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن موی بریده بر بنا گوش کشته ست مرا و کرده مدهوش نغزت برِ روی و غمزه و چشم خوبست سرِ دست و بازو و دوش گر می خواهی که عالمی خلق زان زلف کنند حلقه در گوش مِعجر بنه از سر و کله دار دُرّاعه بیفکن و قبا پوش ای ترک پری صفت حدیثی زین هندوی خود به لطف بنیوش بوسی که هزار جان بیرزد آسان آسان به هیچ مفروش گر آمده بوده ای ز فطرت خاص از پی خون من در آن کوش تا جان ببرم مگر چو کردم ترک دل و دین و دنیی و هوش دادی بستانم از تو گر هیچ سرمست درآرمت به آغوش آنرا که به یاد توست زنده یکباره چنین مکن فراموش زآن یک نفسی که دیدمت دی تا روز نخفتم از غمت دوش گویند نزاریا چه بودت وین گریه و ناله چیست خاموش ای بی خبران بر آتش عشق می سوزم اگر نمی زنم جوش حکیم نزاری قهستانی