حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۷۱۳: بیا جانا جهان بر من بمفروش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا جانا جهان بر من بمفروش بیا تا یک دمت گیرم در آغوش گهت لبها گزم گاهی زنخدان گهت بازو گزم گاهی بنا گوش چو می دانی که مست از جام عشقم اگر شوری کنم بر من فراپوش لبت تا چاشنی کردم به بوسی نشد آن لذتم هرگز فراموش چو پایم بستی از دستم بدادی شدم بیمار در تیمار من کوش همین تا چشم برکردم به رویت ز تاب مهر خونم می زند جوش ز می مست اند هشیاران دیگر من از چشمان مخمور تو مدهوش صبوری می کن و می ساز با غم ملامت می کش و می باش خاموش نزاری چون درافتادی به زاری چه شاید کرد با تقدیر مخروش حکیم نزاری قهستانی