حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۶۹۰: که می آرد به دل پیغامِ یارش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که می آرد به دل پیغامِ یارش که باد از صدقِ دل جانم نثارش نیارامد دلم تا روزِ محشر مگر آن شب که گیرم در کنارش غلامِ نکهتِ بادِ صبایم که دارد بویِ زلفِ مشک بارش گلش گر در چمن بیند نشیند سنانِ رشک در پهلویِ خارش که باشد نرگسِ رعنا که خود را کند نسبت به چشمِ پر خمارش بماند زادۀ کانِ بدخشان خجل از رشکِ لعلِ آب دارش خلافِ سرو اگر بالا نماید گریزد ز آن بلا در زینهارش عجب نبود اگر در روضه طوبا زمین بوسد نه سرو جویبارش بلرزد از حسد سروِ پیاده چو برطرفِ چمن بیند سوارش عجب چابک سواری وین عجب تر که قلبِ دوستان باشد شکارش نه زر دارم نه زور و هیچ غم نیست ز زاریِ نزاریِ نزارش حکیم نزاری قهستانی