حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۶۸۴: دوست می دارم خمارِ چشم مستش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوست می دارم خمارِ چشم مستش و آن نگار و نقش بر سیمینه دستش از کجا گویم که از سر تا به پایش در نکویی هر چه بتوان گفت هستش سرو را با آن بلندی غیرت آید از قیامت کردنِ بالایِ پستش گر نموداری به چین افتد ز رویش قبله سازد مردمِ صورت پرستش هر که را برخاست از سودایِ او دل دم به دم مهری دگر در جان نشستش ای دریغا توبۀ ده سالۀ من گرچه محکم بود هم در هم شکستش خلق می گوید نزاری را چنین دل در چنان شوخی نمی بایست بستش از قضایِ عشق نتواند بجستن بس که جان از طعنۀ دشمن بخستش حکیم نزاری قهستانی