حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۶۷۱: گر به جانان زنده ای جان گو مباش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر به جانان زنده ای جان گو مباش هجر باشد وصلِ جانان گو مباش درد را هم درد درمان است و بس دردِ ما را هیچ درمان گو مباش ما ز منزل فارغیم اینک قدم راهِ ما را هیچ پایان گو مباش تا قیامت مستِ او خواهیم بود عشقِ ما را هیچ نقصان گو مباش مردِ ترتیب و تکلّف نیستیم کارِ ما را هیچ سامان گو مباش شمعِ ما را هیچ نوری گو مبخش کفرِ ما را هیچ ایمان گو مباش چون ز ما برخاست تکلیفِ قلم حرفِ ما را هیچ برهان گو مباش خلدِ درویشانِ صادق خلوت است خلدِ ما را هیچ رضوان گو مباش چون نزاری هست ما خود نیستیم مٌهر اگر باشد سلیمان گو مباش حکیم نزاری قهستانی